این نوشته ادامه ای است از نقد و بررسی دانشکده معماری دانشگاه پورتو اثر آلوارو سیزا
بخش دوم
نکاتی در باب فرم، فضا، عملکرد، سازماندهی
سیزا در ابتدای فیلم اشاره می کند « من معماری عملکردگرا هستم و برای من بخشی از مباحث اصلی در خلق و توسعه یک پروژه مسائل عملکردی هستند. هر معماری مجبور است به مسائل عملکردی پاسخ هایی بدهد اما معماری با A بزرگ وقتی شروع می شود که توسعه یک پروژه از ظرفیت آزادی برخوردار باشد. با آزادی از همه قیود، قادر به پرواز و توسعه در جهات دیگری باشد».
خوب سیزا در اینجا صراحتا اعلام می کند که عملکردگرا (functionalist) است اما همانطور که خودش می گوید آنقدر مقید به پیروی فرم از عملکرد نیست که چهار حجم فضاهای آموزشی، یکسان طراحی شوند. این ۴ ساختمان که بر اساس گفته های راوی با توجه به برنامه آموزشی مدرسه معماری به طور جداگانه طراحی شده اند در عین حال که در کلیت فرم و نحوه پرداختن به مصالح و بافت نما با هم همسان هستند اما در جزئیات نما شامل شکل و ابعاد و محل استقرار بازشوها و نورگیرها و سایه بان ها متفاوتند. ظاهر آنها سادگی و بی پیرایگی آثار آدولف لوس را که از معماران تندروی مکتب مدرن محسوب می شود (جمله معروف «تزئینات جنایت است» از ایشان است) به یاد می آورد اما سیزا ابایی ندارد که نمای یکی از ساختمان هایش تداعی گر چهره انسان باشد و به شکلی تجریدی (یعنی دقیقا عین اجزای صورت را بازآفرینی نکرده بلکه با چند پنجره و سایه بان و خطوط هندسی ساده آنها این کار را کرده) اجزای نما این شباهت را بوجود آورد. (۶ دقیقه و ۱۰ ثانیه تا ۳۰ ثانیه و دقیقه ۱۲ را ببینید.) این دست کارها در آثار برخی معماران «پست مدرن» به صورت تعمدی انجام می گرفت که «چارلز جنکز» در شش گرایش معماری پست مدرن، یک سرفصل را به «استعاره» اختصاص داده بود که این قبیل کارها زیرمجموعه آن می تواند باشد. ( دوستان علاقمند برای مطالعه بیشتر در باب استعاره در معماری می توانند به یکی از فصول کتاب «بوطیقای معماری» که همین عنوان را دارد مراجعه کنند)…
به بحث برگردیم که این چهار حجم به ظاهر همسان اما قابل تمییز هستند یعنی در سیمای هر یک از آنها نشانه هایی هست که می توان از روی شکل ظاهری آنها نیز آدرس داد و این همان خوانایی است که سیزا در فیلم اشاره می کند علاقمند است کارهایش از این ویژگی برخوردار باشند. یعنی هر یک از عملکردهای چهارگانه آموزشی در چهار حجم از هم متمایز قرار دارد و بخش های اداری، نمایشگاه، آمفی تئاتر و کتابخانه هم در سمت دیگر سایت با این که مجموعه ای به هم پیوسته اند اما به کمک شکل خطوط هندسی و ظاهر آنها قابل تمییز و تفکیکند.
در اینجا مایلم تاکید کنم این کار سیزا به نظر منطقی می رسد اما لزوما عملکردی نیست همانطور که در بخش اول نوشتم سایه بان پنجره ها اگر قرار بود بر مبنای عملکرد، شکل بگیرند باید در چهار حجم با آنها برخورد یکسانی می شد اما اینجا سیزا خود را از این قید رها کرده تا به آزادی نسبی در خلق فرم های متمایز و به ظاهر تصادفی برسد. در جایی از فیلم هم اشاره می کند که فرم کار بیشتر حاصل یک عکس العمل به شرایط سایت و نوعی بداهه پردازی در مواجهه با وضعیت موجود است مثل یک قطعه موسیقی فی البداهه نواخته شده. بنابراین در این پروژه دوگانگی هایی می بینید که مدعای سیزا را در رهایی از قیود در عین پایبندی به یک سری اصول و توجه به نیازهای عملکردی اثبات می کند.
در ادبیات معماری ما اصطلاحی با عنوان rationalism داریم و معماری راسیونل. این واژه در کتب مخلف به خردگرایی و عقل گرایی و معماری منطقی ترجمه شده است. در ابتدای قرن بیستم و شکل گیری معماری مدرن جنبش هایی را با همین عنوان نامگذاری می کنند و در دوران مدرن متاخر نیز جنبشی به پیشگامی آلدو روسی (Aldo Rossi) با همین نام شکل می گیرد. مرحوم استاد میرمیران در مصاحبه معروف خود در برنامه طلوع ماه اشاره می کند که در تاریخ معماری معاصر یک اشتباهی صورت گرفته و اینطور القا شده که یک معماری راسیونل یا منطقی منجر به یک معماری عملکردی خواهد شد که از ویژگی آثار معماران مدرن برشمرده می شود در حالی که شواهدی از آثار معماری نشان می دهد که این دو لزوما بر هم منطبق نیستند. یعنی منطق گاهی حکم می کند که ما کاری کنیم که لزوما عملکردی نیست. که به بهانه این پروژه من سعی کردم گریزی کوتاه به این نکته بزنم. در واقع هر معماری سعی می کند برای کارهایی که انجام می دهد توجیهات منطقی داشته باشد چه عملکردی باشند و چه نباشند. وقتی پای توجیه منطقی به وسط می آید اونوقت معمارها هر کاری می کنند را توجیه می کنند! به این مثال خارج از حوزه معماری توجه کنید که می تواند روشنگر باشد:
شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟
استاد کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر
آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
حالا پسرها می گویند : تمیزه !
استاد جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید :
خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و
کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟
بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !
استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام
عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم
تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!!
به هر حال در معماری ما نیازمندیم برای کارهایی که انجام می دهیم توجیهات منطقی داشته باشیم گاهی این توجیهات عملکردی هستند گاهی دلایل فرا عملکردی دارند.
سیزا در سخنانش اشاره می کند «یک بنا نباید گیج کننده باشد بلکه خوانا و واضح باشد من بناهایی که آدم در آنها گم می شود را دوست ندارم که نمی توان تشخیص داد کدام مسیر را باید انتخاب کرد. در عین حال به نظرم «لابیرنت» چیز متفاوتی است و من آن را دوست دارم. طرح باید از یک آرایش واضح برخوردار باشد که شما را قادر به انتخاب مسیر از میان گزینه ها نماید نه این که شما را مجبور سازد. در طرح کلی یک ساختمان این itinerary موضوع بسیار مهمی است. این واژه به معنای مسیر و یا برنامه از پیش تعیین شده برای یک سفر می باشد. و منظور سیزا این است که وقتی مخاطب به بنایی مراجعه می کند باید تکلیفش برای انتخاب مسیر رسیدن به مقصد مورد نظر روشن باشد و نباید سردرگم شود. از طرفی باید ضمن ارتباط فضاهای مختلف به هم باید به آزادی استفاده از فضاها هم توجه کنیم»
برگردیم و این مباحث را با اثر مقابله دهیم. همانطور که اشاره شد بخشی از خوانایی اثر در اینجا به کمک فرم ها حاصل شده که قابل تفکیکند اما بخش دیگر که به نظام حرکتی یا سیرکولاسیون مربوط می شود نیز مهم است. در اینجا ما شاهد شکل گیری یک حیاط مرکزی مابین احجام هستیم؛ حیاط میانی مثلث شکل. خاصیت ذاتی حیاط مرکزی این است که به مخاطب آزادی انتخاب و تعیین مسیر حرکت می دهد و می توان به هر یک از احجام یک ورودی مشخص از حیاط مرکزی اختصاص داد و این خود منجر به خوانایی مسیرهای حرکتی می شود (به همین سادگی). در واقع حیاط مرکزی یک فضای لابی بزرگ شده و روباز است که می توان راهها یا درهای متعددی را بسته به وسعتش به آن متصل کرد.
در اینجا بد نیست گریزی به این نکته بزنم که خیلی وقت ها دانشجویان می گویند ما می خواهیم در کارمان از حیاط مرکزی استفاده کنیم در پاسخ چرایی آن سریعا می گویند چون یک عنصر اقلیمی است یا چون یکی از ویژگی های معماری ایرانی است. می پرسم خوب اقلیمی است یعنی چی؟ حالا فرض کن کارکرد اقلیمی آن را فهمیدی و بپذیریم از شاخصه های معماری بخش عمده ای از سرزمین ایران بوده است. سوال مهمتر اینه که الان چه کمکی می تواند به این پروژه بکند؟ چه خاصیت هایی این نوع شکل سازماندهی بنا دارد؟ استفاده آگاهانه از این خاصیت هاست که اهمیت دارد. این کلی گویی ها کمکی به حل مسائل معماری نمی کند.
اما در همین پروژه می بینیم که یک سری مسیرهای حرکتی زیرزمینی هم وجود دارد که احجام را در زیر سطح زمین از طریق یک میدانگاهی که از تلاقی آنها بوجود می آید، متصل می کند. راوی فیلم اشاره می کند که اینجا نه یک لابیرنت کامل ولی چیزی شبیه به آن را شاهد هستیم که سیزا به آن اشاره کرد. این راه زیرزمینی یک خاصیت عملکردی مهمش این است که وقتی هوا سرد است یا بارانی است دانشجویان بدون عبور از فضای حیاط می توانند به بخش مورد نظر خود در دانشکده مراجعه کنند. از طرفی این می تواند تجربه جذابی باشد که شما در مسیری زیرزمینی حرکت کنی و از طریق راههای انشعابی و تقاطع های پایین، همان احجامی را که از بیرون به وضوح شناسایی کرده بودی و اینجا گم کرده ای، دوباره پیدا کنی و به آنها دسترسی داشته باشی. (شبیه تجربه یک لابیرنت) ضمن این که مخاطب بازهم احساس می کند از نوعی آزادی در انتخاب مسیر حرکت خود برخوردار است. (به دقایق ۱۶ و ۱۰ ثانیه تا ۱۷ و ۷ ثانیه توجه کنید)
نکته دیگری که در آزادی استفاده از بنا اشاره می شود مربوط به فضاهای بیرونی و حیاط مجموعه است. بخشی از زندگی روزانه دانشجویان خارج از محیط کلاس و کتابخانه رقم می خورد و معماری می تواند فرصت این کار را به صورت آزادانه بدهد. در این مورد لازم نیست کار زیادی انجام دهیم. کافی است سطوحی را فراهم کنیم تا خود مخاطب بسته به نیاز از آن استفاده کند. یادمان باشد ما هر قدر قدرت پیشگویی داشته باشیم نمی توانیم نیازها و انگیزه های مخاطبان را کاملا شناسایی کنیم پس در طراحی محوطه مجاور چنین بناهایی به جای این که وجب به وجب آن را طراحی کنیم و بخصوص بالا و پایین کنیم که بسیار مورد علاقه دانشجویان معماری است! می توانیم مثل همین کاری که سیزا کرده، فضاهای نسبتا وسیع و قابل استفاده ای را فراهم کنیم برای قابلیت تطبیق با رویدادهای مختلف. برای تفکیک فضاها در محدوده کناری احجام با بخش میانی حیاط نیز تنها از تغییر کف سازی استفاده کرده است. راوی می گوید سیزا دانشکده را همانند یک شهر کوچک طراحی کرده که با بهره گیری از شیب طبیعی زمین در جاهای مختلف آن فضاهایی جمعی و عمومی را ایجاد کرده است. (دقایق ۱۵ و ۲۰ ثانیه تا ۱۶ و ۱۰ ثانیه – ۷ و۴۵ ثانیه تا ۸ و ۱۲ ثانیه).
پایان بخش دوم
سلام وخسته نباشید خدمت تمام دست اندرکاران سایت وهمچنین دکتر مجاهدی.فیلم را دیدم ومطالبتونو خوندم.بسیار عالی ومفید بود.در اینجا می خواستم مطالبی که از این فیلم متوجه شدم بازگو کنم.ابتدا در مورد استعاره؛با توجه به مبحث استعاره در کتاب بوطیقای معماری بهترین نوع استعاره آنست که کاربران یا منتقدان قادر به رمزگشایی آن نباشند،اما در تصویری که در بخش دوم قرار دادید چهره ی انسان به وضوح قابل رویت است.به نوعی یک استعاره محسوس است.در این کتاب به این موضوع اشاره شده که به جای برداشت سطحی از ویژگی های مفهومی یک چیز استفاده شود بهتر است.من فکر می کنم در این مورد اقای سیزا از شکل تجریدی بینی انسان به عنوان سایه بان استفاده کرده است اما باز هم نمی توان انرا استعاره ی نامحسوس برشمرد.
در مورد سوال شما که چه امر خلاقه ای در این پروژه رخ داده باید بگم که همه ی انها را خودتان بر شمردید من هم با توجه به ان چیزی که از انها متوجه شدم چند مورد را ذکر می کنم.در واقع اینها چیزهاییست که من با دیدن فیلم وخواندن مطالبتون یاد گرفتم.
۱-یکی اینکه سیزا خود می گوید که از ناخوانایی بیزار است به همین دلیل چهار ساختمان را با چهار شاخصه متفاوت اما متعادل و همسان طراحی کرده که هر کدام خوانایی خاص خود را داردو مخاطب دچار سردرگمی نمی شود.
۲-دیگر حیاط مرکزی این پروژه است.من خودم جزو همان دانشجویانی بودم که شما در این متن فرمودید.من از حیاط مرکزی بسیار استفاده میکنم در صورتیکه تنها همان جوابی که شما فرمودید را برای این کارم داشتم.در این فیلم یاد گرفتم که از خاصیت های معماری هر فرهنگ،تمدن یا کشوری می توان در کاربری متفاوت با عملکرد مناسب برای ان پروژه استفاده کرد.
۳-یکی دیگر راهروی زیرزمینی بود که به مخاطب ۲ انتخاب ،یکی استفاده از فضای باز حیاط و یکی دیگر فضای سرپوشیده ی راهرو را می داد که این راهرو دیدهایی نیز به بیرون داشت.
۴-در مورد محوطه سازی نیز یک امر نویی به وجود امده است.به طوریکه بجای استفاده از فضاهای سبز روتین و باغچه سازی معمولی با توجه و استفاده از شیب زمین با اختلاف ارتفاع و همچنین کف سازی های متنوع نوعی فضاسازی جذاب و نو را به وجود اورده است.
بسیار تامل برانگیز..
یک معماری برای دانشجویان معماری …
مفاهیم زیادی در مورد این بنا من را به فکر در مورد آن وا میدارد …
خلاقیت را اگر نخواهم مفصل و تنها در قالب جملات کلیدی و احساسم بگویم، می توانم آن راه زیرزمینی شبه لابیرنت را نام ببرم که حسی عجیب و قشنگ ( شبیه حسی که کریدور های شیبدار موزه ی هنرهای معاصر به من می دهد) به من القا می کرد …
فضاهای تجمعی که در بین احجام چیزی شبیه “پاتوق” رو ایجاد کرده …
سطوح … نور غیر مستقیم که به نیم طبقه ها تابیده می شد و در مقطع نشان داده شد …
چیزی که یک فضا را برای مخاطب جذاب می کند “روح” است، روحی که توسط معمار بنا
در آن دمیده می شود …
بی صبرانه منتظر انتشار مطلب سوم در مورد این پروژه هستم.
باسلام خدمت کسانی که در این سایت پرمحتوا فعالیت میکنن ممنون از سایت قشنگتون از همه لحاظ علمی.ادبی.کادربندی و……………
من دارم یک مطلب سومی هم برای این فیلم می نویسم که بیشتر مربوط به نور و کیفیت فضاهای داخلی پروژه هست به عنوان آخرین نوشته ام در مورد این فیلم که بزودی روی سایت قرار می گیره.
یک سوال از دوستانی که این فیلم را دیده اند و یا در ادامه می بینند دارم که مایلم به بحث بگذارم و آن هم اینه که بسیاری معماران را عقیده این است که در یک امر ساختمان سازی وقتی خلاقیتی رخ می دهد آن بنا به ساحت معماری ورود می کند (مثلا مرحوم میرمیران در مصاحبه اش در برنامه طلوع ماه به همین مطلب اشاره دارد) و اصولا بسیاری آموزش های معماران در طول تحصیل با هدف پرورش قوه خلاقیت آنهاست. حال سوال من اینه که در این پروژه که یک دانشکده معماری است و باعث حساسیت بیشتر این موضوع هم می شود چه امر خلاقه ای رخ داده یا چه خلاقیت هایی وجود دارد؟
سلام
من می خوام این ترم نقد این بنارو به عنوان پروژم انتخاب کنم به نظرتون بنایی هست که بشه از هر نظر نقدش کرد؟ و می خواستم ببینم می تونین اطلاعات بیشتری از این بنا در اختیارم بزارین
ممنون