در نوشته “طرح یک مساله ، پروسه طراحی” و در زیر لایه متن پیچیده و سنگین آن ، نگرانیهایی مطرح شده است . نگرانی از شکل گیری نامناسب ذهنیت دانشجو توسط برخی از اساتید ، نگرانی در خصوص پرداختن به یک پارامتر در طراحی و رها کردن سایر پارامترهای غالبا مهم و نیز نگرانی های دانشجو و استاد از آینده … و در نهایت رویکردی انتقادی یا فراتر از آن دارد به شیوه تدریس طراحی در برخی آتلیه های معماری که به مطرح شدن آخرین مساله ختم می شود : طرح هایی با الگوی یکسان … در این مقال به نگرانیهای اولیه پرداخته و بررسی آخرین مساله را به نوشته های بعدی موکول میکنیم.
در مورد نگرانی از شکل گیری نامناسب ذهنیت دانشجو … باید دانست که ذهنیت با یک ترم و دو ترم طراحی شکل نمی گیرد … ذهن فرد را مثل قفسه های یک کتابخانه در نظر بگیرید ، نظریه ها و تلاشهای اساتید مثل کتابهایی یکی یکی در این کتابخانه قرار میگیرند، از کتابهایی بیشتر استفاده میشود که بیشتر تاثیر گذار بوده و فرد آنرا بهتر مطابق با اندیشه های کلی خود یافته است. این تفکر، میتواند توسط استاد پایان نامه و یا توسط استاد مبانی ایجاد شده باشد … تفکر را نمیشود به افراد قالب کرد، چرا که یک امر انتخابی است. برای جایگزین کردن یک تفکر باید جایگزینی بهتر از آن را ارائه کنیم و آنچه را که ما راه درست میدانیم، شاید دقیقا راهی نباشد که دانشجو برمیگزیند. و مهمتر از آن … شاید راه درست نباشد…
سالها پیش دانشجویان از ابتدا تا پایان کار در آتلیه یک استاد طراحی می آموختند، من این امر را باعث غالب شدن اندیشه استاد بر دانشجو میدانم، مثلا کارهای ریچارد نیوترا را مقایسه کنید با کارهای فرانک لوید رایت و یا کتاب مشتمل بر کارهایی که توسط دانشجویان این معمار فقید انجام گرفته اند را ببینید.
اما امروزه آموزش معماری با اندیشه های متفاوتی روبروست، راه نهایی میتواند ترکیبی از این اندیشه ها و یا تداوم یکی از آنها باشد. یک استاد به انرژی های نو می پردازد و در این عرصه تبحر دارد، یکی به سازه های کابلی دیگری به عملکردهای پیچیده بیمارستان و … حتی در صورتی که اساتید همه فن حریف هم باشند باز در فرصت کوتاه یک ترم نمیتوانند به همه چیز بپردازند و دانشجو میزانی از اطلاعات را میتواند در یک فاصله زمانی بیاموزد. من این را یک نقص نمیدانم بلکه قطعاتی از پازل تکامل راه معمار.
پرداختن به یک مساله و کمتر دیدن مساله دیگر مثلا پرداختن به فرم و رها کردن عملکرد ، در عرصه حرفه ای معماری نوعی سطحی نگری است و معمار جامع نگر باید به دور از این مساله باشد (ر.ک بوطیقای معماری بخش مقدمه) اما در عرصه آموزش معماری ، مساله ای مهم است.در هر مرحله از آموزش ، آنقدر وقت نداریم که به همه امور بپردازیم، و لازم است که بر یک پارامتر تاکید کنیم. هرچند این به معنی رها کردن کامل سایر پارامتر ها نیست.
به عنوان مثال، هدف برنامه طراحی بیمارستان ، بالا رفتن توانایی در پاسخ دهی به عملکردهای سنگین و پیچیده است. در این طرح، فرم در درجه دوم اهمیت قرار دارد و سیرکولاسیون و ارتباط موثر بین فضاها حرف اول را میزند. اما در طراحی مرکز فرهنگی ، نمایشگاه و موزه بیشتر تاکید بر فرم و فضای معمارانه است. فضاهای وسیع و گاهی بی شکل نمایشگاهی به همراه عملکردهای مختصر و نه چندان جدی آن ، رویکرد پرداختن به فرم را آسان می کند. یاد گیری همه پارامترها برنامه یک عمر فعالیت معماری است و نه چند ترم. هدف، روشن کردن ابتدای راه و طی کردن مسیر بر عهده خود فرد است.
این مساله نیز مطرح شده که دانشجویان پس از گذراندن مبانی معماری از خیلی از اصول بی خبرند … سخن از اصول و آیتمهایی که در هر مرحله از آموزش باید آموخته شود، نیازمند آگاهیهای تخصصی است. شاید لازم باشد دوستانی که در این زمینه کار کرده اند و یا آگاهی تخصصی دارند ، وارد بحث شده و این مساله را باز کنند. اینکه در هر مرحله از دروس طراحی به طور سیستماتیک چه مسایلی باید به آگاهی دانشجو برسد …
نگرانیهایی نیز در عرصه آموزش معماری و خصوصا آموزش طراحی معماری وجود دارد … در مورد نگرانی های خود دانشجو ، مهمترین مساله دادن آرامش است. هر کس که عمیقا و قلبا بخواهد ، این راه را خواهد پیمود. ما در دنیایی سرشار از آگاهی ها و افراد مشتاق برای آگاهی دادن روبرو هستیم. جایی برای نگرانی وجود ندارد و سالهای دانشگاه فقط شروع ماجراست … این نگرانی را، خصوصا در عرصه طراحی ، همه معماران بزرگ داشته اند، ترس در مرحله طراحی بهتر از اعتماد به نفس کاذبی است که از پیشرفت جلوگیری میکند. با تمرین و مطالعه خود را قوی کنید. توانایی طراحی با درس یک استاد نه از بین میرود و نه به طور کامل شکل میگیرد، میزان تاثر دانشجو از استاد به عوامل زیادی وابسته است. کتابهای معماری و منابع متعدد از جمله اینترنت راه را بر هر گونه گله و نگرانی بسته است. هیچ عذری از طرف دانشجو پذیرفته نیست. هیچ عذری.
و در مورد ترس اساتید از وارد شدن افراد ضعیف به عرصه حرفه ای … دوستان ، ما منجی دنیا نیستیم ، هرچند همه تلاش خود را میکنیم… افراد با توانایی متنوع علمی از دانشگاهها هر ساله فارغ التحصیل میشوند ، تمام تلاش ما تربیت خلبان جنگنده است، هرچند عده ای نیز خلبان هواپیمای سمپاش خواهند شد …
سوال نهایی و مهم این بود که آیا تمام صحبتهایی که کردیم یک مقدمه بود؟ مقدمه ای برای ورود به بحثی انتقادی با چاشنی تحلیلی به رویکرد تدریس طراحی در دانشکده های معماری … و نیم نگاهی به رد پای الگوهای همسان در خروجی این آتلیه ها خواهیم داشت همه اینها … در نوشته بعدی …
مرسی جالب بود،یه جورایی حرف دلم بود خصوصا تیکه اخرش که میگه دوستان! مامنجی عالم نیستیم!!!!!!!!!!!!! اساتیدمحترم!