از آنجا که کل مطلب نوشته شده پاسخ به یک پرسش است ” کسی میداند کانسپت چیست” به همین خاطر، متن به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده که البته پاسخها از دید نویسنده است. طبیعتا به این پرسشها میتوان پاسخهایی دیگر هم داد ولی طرح رک و راست این مطالب به خاطر عبور از بحث انتقادی و رسیدن به بحثهای راه حلی است.
۱- کانسپت چیست؟
۲- طرح معماری چگونه شکل می گیرد؟
۳- از کجا شروع کنم (همیشه برای شروع طراحی با مشکل مواجه هستم)
۴- پیچیدگی و تضاد نهفته در مبحث طراحی معماری از کجا ناشی میشود؟
۵- آیا من به عنوان یک دانشجوی معماری باید سبک خود را داشته باشم؟
۶- ذوق و قریحه و استعداد در طراحی مفهومی ندارم چه کار کنم ؟
۷- اگر خیلی از کانسپت ها یک جرقه هستند ،چگونه میزان آن را تقویت کنم ؟
۸- بود و نبود کانسپت چه تاثیری بر بحث خلاقیت در معماری دارد؟
۹- چگونه تشخیص بدم که کانسپت درستی دارم یا مسیر اشتباهی را طی میکنم؟
و در برنامه آینده (ببخشید ، مطلب آینده) :
۱۰- یک معمار حرفه ای که مدافع بحث کانسپت است مثل میرمیران ، چگونه طراحی میکرد ؟ از کجا شروع می کرد؟ چگونه طرح را به اتمام می رساند ؟
قبل از ورود به پاسخها ، از دوستان میخوام که در ذهن خود پاسخی به پرسشها بدند ، بعد وارد مطالب بشند و طبیعتا بازخورد این مطالب برای بنده مهم هست بنابراین با هر بخش که موافق نیستید و نظر دیگری دارید، حتما آنرا بیان کنید و اگر در این زمینه مطلبی دارید آنرا برای ما ارسال کنید تا همینجا انتشار بدیم و بتونیم مقایسه ای داشته باشیم. ضمنا در تنظیم این مطالب از ترجمه مقاله کانسپت استفاده شده و نیز نیم نگاهی داشتم به ماهنامه شماره ۵۴ و ۵۵ معماری و شهرسازی که در آن معماران بزرگ ما گفته اند که چطور طراحی میکنند.
۱- کانسپت چیست؟
کانسپت چکیده مفهوم و اندیشه نهفته در طرح معماری است این مفهوم می تواند:
قیاسی باشد (analogies) ، که به معنی الگو گیری از ویژگیهایی که برای طرح مفیدند ، مثل الگو گیری از روابط معماری گذشته برای یک طرح یا مقیاس قرار دادن کار هنرمندان در استودیو برای طراحی یک ساختمان آزمایشگاه ( لویی کان – ساختمان تحقیقات پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا)
استعاری و تشبیهی باشد ( metaphors and similes) مثلا استفاده از یک عنصر معماری برای به یاد آوردن یک مساله خاص ، (استعاره در ادبیات را ببینید) و یا به صورتی که عنصری را بتوانیم به موضوعی تشبیه کنیم مثل قاب سازی به دعوت. ( استعاره در معماری را از اینجا بخوانید چیزی دستگیرتون شد به من هم بگید)
جوهری باشد ( essences) توجه به جوهره درونی فضای معماری مثلا طراحی یک فضا با حس روحانی و تفکر برانگیز ( در مقاله مرجع از فضاهای لابی هتل اثر جان پورتمن مثال زده شده)
برنامه ای باشد (programmatic ) که در آن توجه به حل مسئله عملکردی و برنامه طرح در درجه اول قرار دارد. مثل خیلی از کارهای معماری مدرن.
ایده آل گرایانه باشد ، که ایده آلهای معمار در آن اولویت می یابد. مثلا توجه به معماری سبز و بهینه سازی مصرف انرژی. یا ایده آل گرایی میس واندر روهه در اغلب طرح هایش که برنامه طرح را تحت الشعاع قرار میداد.
و من اضافه می کنم کانسپت یا مفهوم نهفته در یک طرح ورای همه این تعاریف وقتی برای شما روشن میشود که بگویید : “ایده من در این طرح این است که …” یعنی تفکری که از آن به بعد طرح و برنامه معماری شکل داده میشود. منتها لازم است به نکته ظریفی اشاره شود ، اینکه داشتن کانسپت به معنی درستی آن کانسپت نیست ، در این راه ، بی راهه ها زیادند مثلا ایده کرم خاکی یک بی راهه است.
۲- طرح معماری چگونه شکل می گیرد؟
هیچ راه حل جامع و مانعی برای طراحی معماری وجود ندارد ، یعنی قرصی نیست که شما بخورید و از فردا زاها حدید یا نورمن فاستر یا کالاتراوا یا ریچارد میر یا مهدی مطلق … منتها شکل گیری طرح معماری به صورت سیستماتیک در چند مرحله صورت می گیرد از این مراحل می تواند یک بخش ضعیف تر و یک بخش قوی تر باشد ولی کلیت مطلب در مراحل زیر قابل خلاصه شدن است : ( شرح مفصل را در فرایند تولید در شرکت های معماری بخوانید)
- شناخت و تحلیل برنامه طرح ( برنامه ریزی فیزیکی ، خواسته های کارفرما، ضوابط )
- شناخت بستر طرح ( تحلیل زمین ،آب و هوا ،شیب،همسایگی،…)
- شناخت نمونه های مشابه ( معماران موفق این مساله را چطور حل کرده اند)
- شکل گیری طرح اولیه ( توصیه من این است که حل مناسب برنامه طرح در اواولیت شما و کانسپت شما باشد ، کرم خاکی را فراموش کنید) ولی همه کانسپتهای گفته شده هم اگر با شناخت صحیح استفاده شوند ، میتوانند خمیر مایه طرح معماری باشند. شما یک فضای خوب خلق کنید ، استفاده کننده و بازدید کننده را تحت تاثیر قرار بدید ، کسی هرگز کرم خاکی را نخواهد دید ولی با خلق یک فضای معماری مثل کلیسای آب آندو ، شما بر روح فرد اثر میگذارید ، این مهم است.
- بازگشت به برنامه طرح ( حل دقیق برنامه ریزی فیزیکی ، فضای معماری …)
- مذاکره با سازه ،برق و مکانیک ( مهم است که پس از تصویب طرح شما توسط کارفرما ، ملاحظات این بخشها طرح را دستخوش تغییری نامناسب نکند)
- ارائه طرح ، اگر مسابقه و یا طرح دانشجویی است رنگ و لعاب و اگر در دنیای حرفه ای هستید ، آلبوم نقشه های مرحله اول
۳- از کجا شروع کنم (همیشه برای شروع طراحی با مشکل مواجه هستم و این مساله وقت زیادی را از من میگیرد)
راه موفقیت ، قوی شدن تکنیک معماری است،ما غالبا آنقدر به کانسپت طرح یا عملکرد یا سایر مسایل فکر می کنیم که در بخش تکنیک معماری ضعیف می مانیم . تکنیک چیست؟ توانایی تشخیص تعادل فرم،ترکیب فرم ها ،کار با سیستم های مختلف فرمی ( کم کردن از یک حجم ، زیاد کردن به یک حجم، ترکیب احجام) .ببخشید ولی معماران بدون توجه به این اصل خیلی خیلی خیلی مهم از دانشکده فارغ التحصیل می شوند : کارها را ببینید ،آنها را تجزیه ( به اجزاء ،کف،سقف،دیوار و… توجه کنید حتی دیکانستراکشنها هم قابل تجزیه اند ) و تحلیل کنید اگر یک استاد بزرک مثل مرتضی میرغلامی این کار را انجام دهد که عالیست ،اگر نه با مطالعه توضیح خود معماران می توان به درک صحیح رسید :در این بخش معماری کاملا مشابه شطرنج است .”شما باید به درک پوزیسیونی بالایی برسید” هر چه در این زمینه بگوییم ،کم گفتیم و این فقط با تمرین ممکن است. (خواستید بگید درک پوزیسیونی را کامل تشریح کنم)
برای درک بهتر ، ببینید تکنیک یک معمار در معماری مثل تکنیک یک نقاش در نقاشی و شاعر در شعر گفتن است ، شما در هر سبکی که کار میکنید ، باید با تکنیکهای اولیه معماری آشنا باشید، فضای معماری را بشناسید و … نقاش در هر سبکی که کار میکند ، در زمان دانشجویی یا کار آموزی تکنیکهای مختلفی فرا میگیرد ، جای این مطلب در دانشکده های معماری کمی کمرنگ است و هر روز کمرنگتر هم میشود ، عملا وقتی دانشجوی معماری شروع به طراحی میکند … بگذریم هرچه شما بیشتر کار ببینید ، کار تحلیل کنید، فضاها را در پلان با عکس های کتاب مطابقت بدید و درک خود را از معماری بالا ببرید ، از طرح ها اتود بزنید و دست خود را قوی و ذهن خود را آماده نگهدارید، راحت تر و سریعتر طراحی میکنید.
۴- پیچیدگی و تضاد نهفته در مبحث طراحی معماری از کجا ناشی میشود؟
پیچیدگی و تضادی که در معماری با آن درگیر هستیم حاصل دوگانه بودن معماری است :معماری گیلگمش هنرهاست نیمی هنر و نیمی فن . نیمه هنری برای ما در مرحله اول تاریک و مبهم است و در جستجوی آن به نیمه فنی و تکنیکی آن هم نمی رسیم بخش تکنیکی معماری در این نوشته تکنیک های اجرایی و مانند آن نیست (هرچند آن هم خود مقوله ای است) بلکه تکنیک های دوگانه شناخت احجام و درک سه بعدی فضا و پیاده کردن اندیشه از ذهن به کاغذ (و یا کامپیوتر) و توانایی رسیدن به فرم هایی متعادل و قوی است .یکی از تمرین ها به عنوان مثال دیدن یک طرح متوسط و برخورد تحلیلی با آن است:به نظر شما چه کار کنیم که این حجم “بهتر”شود؟ و تمرین دیگر تمرین حل عملکرد است . بسیاری از دانشجویان معماری از حل کردن عملکرد یک رستوران هم عاجزند و در جستجوی قله های رفیع کانسپت وقت خود را تلف می کنند.
۵- آیا من به عنوان یک دانشجوی معماری باید سبک خود را داشته باشم؟
باید بدانیم این مساله که دانشجویان به دمبال یافتن سبک خود هستند امری اشتباه است . دانشگاه توان یاددهی امور اجرایی و حرفه ای معماری را ندارد بنابراین توان استادان و دانشجویان باید به روی تکنیک معماری متمرکز باشد و تلاش اجباری برای رسیدن به کانسپت می تواند به سال آخر موکول شود. مثالی می زنم :
نقاشی توانایی کار با رنگ روغن و آبرنگ و… را ندارد،نمی تواند از چهره ترسیم صحیحی داشته باشد با تکنیک های فن نقاشی ناآشناست و در پی سبک نقاشی و مفهوم برای تابلو تمرین خود است !
دانشجوی موسیقی را در نظر بگیرید که نسبت به سبک های موسیقی نا آشناست ،آهنگهای مهم جدید و قدیم را به خوبی گوش نداده و تحلیل نکرده است ،با تکنیک های آهنگ سازی آشنا نیست و نت ها را هم به زور می شناسد . آیا او می تواند آهنگی “با مفاهیم عمیق” بنویسد؟ آیا او می تواند برای درس آهنگسازی ۲ خود نگران کانسپت باشد؟ ابتدا و تا مدتها باید تکنیک را فرا گرفت.
۶- ذوق و قریحه و استعداد در طراحی مفهومی ندارم چه کار کنم ؟
در خصوص نقش ذوق و قریحه اولیه ،طبیعی است که برخی از ما ذهن هنرمندانه تری دارند و شاید مفاهیم بلندتری را در کار خود بگنجانند ولی این شامل یک شکل از کانسپت می شود. مثلا کانسپت جرج پمپیدو،استفاده از تناقض معماری های تک و معماری بستر قدیمی طرح است .این کانسپت نه خیلی شاعرانه است و نه به قریحه ذاتی برمی گردد ولی طرح اپرای سیدنی طرحی است که مثل یک جرقه در یک لحظه به ذهن معمار راه یافته است.
۷- اگر خیلی از کانسپت ها یک جرقه هستند ،چگونه میزان آن را تقویت کنم ؟
ما همیشه وقت زیادی نداریم که برای خوردن جرقه یک کانسپت با مفهومی عمیق در طرح خود منتظر بمانیم ،بنابراین باید راهی برای باز کردن مسیر “نسیمی که از عالم بالا می وزد” وجود داشته باشد.
بله این راه وجود دارد ولی راه ساده ای نیست.این راه با ورزش دادن ذهن آماده می شود.ما تمام تکنیک ها را فرا گرفته ایم ولی هنوز در ارائه طرحی با مفهومی درونی عاجزیم.
دو نکته را باید بدانیم: اول اینکه کانسپت لزوما مساله ای عجیب و غریب و یک شعر الهام شده نیست .همیشه ما کلیسای نور تادو آندو یا کلیسای رونشان لوکوربوزیه را طراحی نمی کنیم . کانسپت می تواند “یک ترکیب خوب حجمی” به همراه فضاهای تامل برانگیز معمارانه باشد مثل کارهای ریچارد میر.
ثانیا همیشه لازم نیست طرح ما دارای کانسپت خاص درونی باشد.رسیدن به عملکرد بهینه اولین انتظاری است که از یک معمار می رود.
و همچنین هماهنگی با بستر و پاسخدهی به عملکرد با یک حجم پخته معماری خود می تواند دستمایه ای باشد بری طرح های گاها شاعرانه ای که در ابتدا خود شما هم فکر آن را نمی کردید.
۸- بود و نبود کانسپت چه تاثیری بر بحث خلاقیت در معماری دارد؟
موضوع خلاقیت در معماری جدا از داشتن یا نداشتن مفهوم درونی است .ارائه طرح خلاقانه معمولا از یک ذهن آماده و ورزیده بر می آید.
وقتی که معماری از سر ذوق گاهی شعر می خواند، قطعات نابی از موسیقی را می شنود، فیلم های هنری با مفاهیم عمیق دورنی می بیند و هر روزه یا هر هفته برنامه ای برای مطالعه و نقد و دیدن آثار ارزشمند معماری و شناخت معماران دارد .از نمونه های اجرا شده خوب یا بد آثار معماری ماهانه بازدید می کند،او ذهنی آماده برای یک اثر خلاقانه معماری دارد ،این اثر می تواند از یک مفهوم درونی عمیق شکل گرفته باشد و یا حتی طرحی باشد که فرم آن صرفا خلاقانه،جدید و نوآورانه است ،برخورد جدیدی با فضای معماری کرده یا با حرکتی فرمال ،بازدید کننده طرح را شگفت زده کرده است.
آثار خلاقانه او می تواند فاقد کانسپت های مفهومی درونی و صرفا پاسخی مناسب به بستر طرح باشد هرچند او می تواند رسیدن به این پاسخ را هدف اولیه خود و کانسپت نهفته در طرح بداند.
۹- چگونه تشخیص بدم که کانسپت درستی دارم یا مسیر اشتباهی را طی میکنم؟
موضوع اینکه یک کانسپت ، مثلا کانسپت حجمی قوری برای طرح یک قهوه خانه یا اردک برای فروشگاه ماکیان (اثر رابرت ونتوری برنده جایزه پریتزکر –شرمنده کمال یوسف پور گرامی) کاری اشتباه است یا حرکت کرم خاکی موضوعی بی ربط است ، صرفا با مطالعه معماری ، و به صورت کم کم حاصل میشود ، معماری که به زور یک خط مقاله را میخواند و از کارهای معماری فقط عکسها را میبیند، چگونه این قوه تشخیص را خواهد یافت ؟ forget
بحث دهم : میرمیران گفته است که چگونه طراحی میکند. این برای کسانی که به دمبال طراحی مفهومی هستند ، یک راه طی شده است ، راهی که این معمار بزرگ در طول حیات خود … بگذریم. در روزهای آینده متن این مقال ارزشمند برای علاقمندان آماده خواهد شد.
سخن آخر اینکه بحث کانسپت ، یک بحث عمیق و طولانی است ، من از دیدگاه خود به آن پرداختم ، در دانشکده های معماری ، اساتیدی که خود گاها از درک صحیح این مساله ناتوانند، توانایی روشن کردن راه را برای دانشجو ندارند و دانشجوی سرگردان در پی خرید کانسپت است. با این حال ، به هیچ وجه از نظر من اعتراض دانشجویان پذیرفته نیست. دانشجویان باید با مطالعه عمیق کتابهایی مفید و عالی مثل از زمان و معماری منوچهر مزینی ، زیبایی شناسی یورگ گروتر ، بوطیقای معماری ترجمه احمد رضا آی و کتابهایی که اخیرا ترجمه شده از کارهای معماران و … از هر دانشگاه و با هر امکاناتی که هستند سطح خود را بالا ببرند، مقالات را از دریای بیکران اینترنت دانلود کنید پرینت بگیرید و مطالعه کنید … و این را به خاطر داشته باشید که اولین وظیفه هر معمار این است که برنامه ای را دریافت کند و برگردان فضایی آنرا ارائه دهد .
با سلام.دوستان عزیژ من در سال ۱۳۵۰ از در رشته معماری دانشکده هنر های زیبا فارغ ودر ان دوران بجای کانسبت مفاهیم کلمات انگلیسی ( functioalیا عملکرد مفید.rationalیا منطقی و عقلانی.organic یا موثر در اندام ساختمان) باید در فرایند طراحی ملحوظ میشد بعلاوه رعایت اصول هنری فنی و …..و در مجموع معمار حاصل یا کاری میشد معماری خود راوی و ماندگار ویا تودهای انبوه از مصالح که روایت پذیر نبوده تفاوت ایندو بخوبی گویای رسیدن به هدف یا دور شدن از هدف را نشان میداد.در خاتمه گ چه بازنشسته هستم دوست داشتم اقای مطلق مفاهیم فوق را بامفاهیم کانسپت.مقایسه و اظهار نظر بفرمایید
با عرض سلام و خسته نباشید
مطالب بسیار سلیس و قابل فهم بود، به نظر من به این وجه که پرسش و پاسخ بود به درک مطلب و تمیز دادن موضوع ها کمک شایانی شده بود، امیدوارم این مطالب مفید ادامه داشته باشند.ممنون از تلاشتون
با سلام
یک فرم چگونه به عملکرد میرسد ینی از چه شروع و در کجا و چطوری باید تموم بشه لطفا در مورد فرم تابع عملکرد است بیشتر توضیح بدید
Archi-pro.blogfa.com
خیلی ممنون خیلی مفید بود اگ میشه ادامه بدید.با تشکر مهندس
با سلام خدمت مهندس مطلق وبقیه دوستان.مطالب بسیارمفیدواقع شدند.ازمشارکت دوستان نیزنتیجه های بسیاری گرفتم.ممنون.
با سلام خدمت مهندس مطلق وبقیه دوستان.خیلی ممنونم مطالبتون بسیار مفید واقع شدند.از نظر دوستان هم نتیجه های بسیاری گرفتم.تشکر.
میشه چند نمونه طرح راندو با کانسپت در سایز بزرگ برامون بذارید؟؟؟؟؟؟
چرا رفرنس ندادین اگر امکان داره مقاله یا کتابی که استفاده کردین رو معرفی کنید .مرسی
از توضیحاتتون ممنونم خیلی کمکم کردن مهندس مطلق .میشه کتابی راجع به انسان طبیعت معماری برام بگید تا تهیه کنم ؟؟؟؟؟؟
ممنون.خیلی به دردم خورد
میشه برداشت انتزاعی از یه ایده رو مثال یا توضیح بدین؟
سلام من میتونم اینطوری پاسخ شما رو بدم که انتزاعی میشه گفت دو نوع است یکی اینکه از جزعیات میشه صرف نظرکرد و به اصل موضوع توجه کرد مفهوم اون رو در اورد دومیشم اینه که میشه رفت تو بخشی از جزعیات و بقیه جاهارو صرف نظر کرد البته برای اینه اون بخش رو ما میخواییم مهمتر یا خاص جلوه بدیم
گذاشتن کامنت توسط دوستان و ردیابی آن باعث می شود مطالب خوبی را که قبلا اینجا ارائه شده و نخوانده ایم بخوانیم. بسیار مطلب مفیدی بود استفاده بردم از نوشته مهندس مطلق و کامنت های دوستان. متاسفانه متوجه شدم دوستی عین مطلب را در وبگاهش بدون ذکر منبع کپی کرده که همین امشب یادداشتی با مضمون زیر برایش ارسال کردم. امیدوارم هر چه سریع تر تغییر رویه دهند.
«آقای … شما کل این مطلب را از سایت معمارشیتکت کپی کرده اید اینجا و بعد زیرش نوشته اید نوشته شده توسط …… در حالی که باید در ابتدا می نوشتید:
این مقاله مفید که توسط آقای مطلق ارائه شده از سایت معمارشیتکت اینجا کپی شده و آدرس صفحه اصلی را هم می دادید.
این کار شما به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و در خوشبینانه ترین حالت یک سهل انگاری یا ندانم کاری است
بنابر این لطفا مادامی که اصول اخلاقی را در نوشتن مطالب رعایت نمی کنید نام مرا هم در این وبگاه لطفا نیاورید»
http://arona.ir/post-133.aspx
سلام. منظور از درک پوزیسیونی همان position های مختلف ترکیب احجام است؟
خیر، پوزیسیون یک اصطلاح رایج در شطرنج و به معنی موقعیت است. درک پوزیسیونی یعنی توانایی درک صحیح موقیعت. در وسط بازی شطرنج (یا در هر موقعیتی پس از شروع) خصوصا در هنگامی که توازن مهره ها و حتی موقعیتها برقرار است،(و در این هنگام یک آماتور دست به کارهای بی هدف می زند) کسی که درک پوزیسیونی بالایی دارد، به خوبی تشخیص می دهد که اولا وضعیت بازی به نفع کدام رنگ است و ثانیا چه استراتژی هایی برای ادامه بازی پیشنهاد می شود.
برای معماری، درک پوزیسیونی شما هنگامی بالا رفته که با دیدن یک حجم یا یک پلان تشخیص دهید برای بهتر شدن آن چه مسیری باید طی شود(به جای اینکه بی هدف حجم یا پلان را دستکاری کنید) و این صرفا با تمرین، دیدن، بازترسیم، بررسی و تحلیل طرح های معماری حاصل می شود. بررسی که توسط معمار طرح، یک منتقد و یا یک استاد معماری صورت گرفته باشد به شما نکات بسیاری خواهد آموخت.
سلام ببخشید کتاب یا کتاب هایی هستند که به بحث کانسپت پرداخته باشند ممنون از لطفتون
salam.didgahe jalebi bod vali na chandan jadid va be rooz
سلام. با تشکر از وبلاگ و پست های خوب شما، چرا “دنبال” را با تلفظ عامیانه آن، “دمبال” می نویسید؟ به نظرم سطح وبلاگتان را پایین می آورد و از حالت حرفه ای بودن، رنگ زرد به آن می افزاید.
راستش از اول قرار نبود اینقدر اوضاع جدی باشد! و این از آخرین کلمات به جا مانده روزهای نخست وبگاه است.
salam man darbarey kansept mikhastam bedunam.mamnun az etelaatetun
سلام کتاب دون لود شد اما پسورد mikhad
واقعا عالی بود. ممنون از اطلاعات مفیدی که دادین
salam ostademun gofte baraye ye memar khune tarahi konin v dar abteda bayad cunsept bzanin vali aslan hich tozihi nemide lotfan yki b me komak kne bayad chi kar knam
سلام مریم جون منم دقیقا مشکل تورو دارم لطفا یکی به منم کمک کنه
سلام. اگه میشه یکم اطلاعات در مورد مفاصل در معماری میخوام. منظورم از مفصل همون اتصالات فرمها به همدیگره که محل اتصالشونو دوس دارم ببینم.
دوست گرامی، تا میتوانید کار معماران بزرگ را با این دید که چگونه دو حجم را به هم متصل کرده اند ببینید …
کانسپت مفهومش پیچیده تر واینکه لطفا مفهوم ایماژ راهم بیان کنید وتفاوت این ۲راهم بگید
مطالب خوب بودن اما جامع نبودن
خیلی ممنون از مطالبتون خیلی کمکم کرد من دانشجوی کارشناسی معما ری هستم وحتما سایت شما را به دوستانم پیشنهاد می کنم
خیلی منطقی و مفید بود..تشکر فراوان…
جناب مطلق عزیز و جناب یوسف پور گرامی
بی نهایت مفید و تاثیر گذار بود.بسیاری از ابهامات در ذهنم حل شد..
سپاس بی پایان
به نظر میرسه تجربه نشون داده برای موفقیت در هر کاری ۳ اصل لازمه ” علاقه ” ” استعداد ” و ” پشتکار” که معمولا شرط لازم برای سومی اون دو اصل اول هستند…….۱
سلام.. به نظر شما من واسه انتخاب رشته کنکورم (کارشناسی) شهرسازی رو انتخاب کنم یا معماری رو ؟؟ از لحاظ بازار کار و اینده و همه چی ..کودوم بهتره ؟
سلام . شما خیلی واسم جالب هستید آقای مطلق……………دوست دارم یه روزی باهاتون همکاری کنم….ولی من در حد شما نیستم.
خانم جبار نژاد به نظر میرسد شما هم از اعتماد به نفس بسیار بالا تری برخوردارید چون خود را ملاک تشخیص مسیر درست کسانی میدانید که آنها را واجد اعتماد به نفس بالا میدانید…( با عرض پوزش این نوعی اختلال شخصیت تشخیص داده شده تو سط متخصصین در اکثریت جامعه ایرانی است که جای بحث آن نیست… ) … یادم میآید همایشی از طرف دانشگاه آزاد د رسالهای اخیر در خصوص کانسپت در معماری برگذار شد با این امید که به تعریف و تصور جامع و در عین حال واحدی از مفهوم کانسپت منجر شود اما در طول همایش و بعد از آن معلوم شد به تعداد شرکت کنندگان در همایش تعریف تعبیر و تفسیر در خصوص مبانی و مفاهیم مرتبط با “کانسپت ” وجود دارد……. به نظر میرسد گاهی برای پرهیز از پراکندگی و تشتت آرا و برای حصول نتیجه ای کار آمد یافتن برخی مفاهیم و ابهامات بهتر باشد به جای حرکت از مبانی به نتیجه از نتیجه به سمت مبانی حرکت کنیم و به عنوان مثال در خصوص بحث کانسپت مطالعه و تحقیق را با این سوال اساسی شروع کنیم که : چرا به کانسپت نیاز داریم ؟؟؟و قرار است کانسپت کدام مسائل مبتلا به طراحی معماری را و چگونه حل کند ….شاید از این طریق بتوان به وحدت نظر و نتیجه کاربردیتر و البته قابل دفاع تری دست یافت ….پیروز باشید
salam man hech vaght maghaleye ra ta akhar nemekhonam ama en maghale khily jaleb bod beheton tabrek megam. dos daram ozv basham….beharhal khilyyyyyy top bod.mc
سلام
۱- از اینکه اعتماد به نفس بالائی دارید خوشحالم . چون اسم خودتونو هم ردیف معمارای بزرگ درج کردید ( البته کالاتراوا معمار نیست بلکه متخصص سازه هست. که زیاد باهاش موافق نیستم.)
۲- در پاسخ شماره ۵ ، لطفاً املای دنبال( دمبال ) رو Edit فرمائید.
۳- درباره مبحث کانسپت تا حدودی مسیر رو درست تشخیص داده اید و با نظر شما موافقم.
۱-کالاتراوا، معمار، مهندس سازه و مجسمه ساز است. ر.ک. دانلود کتاب مجموعه کامل کارها در همین وبگاه ۲- املای کلمه دنبال در سراسر این وبگاه به صورت دمبال نوشته شده. ۳- در مورد بحث کانسپت چرا تا حدود؟
سلام
از مشارکت تان در بحث بی نهایت سپاسگزارم.
اگر در اون شماره معروف مجله معماری و شهرسازی دقت کنید اکثر معماران سرزمینمان به غیر از مرحوم میرمیران در توصیف روش طراحی فقط به یکسری مسائل بدیهی نظیر مطالعات سایت و برنامه فیزیکی اشاره کرده اند و کمتر قسمت غیر قابل مشاهده طراحی را توضیح داده اند.
اشتباه اکثر ما در این است که کانسپت معماری را معادل کانسپت در هنر مفهومی یا کانسپچوال فرض می کنیم و در معماری به دنبال یک سری مفاهیم انتزاعی می گردیم که به ندرت قابل برگردان به فضای سه بعدی هستند.
با شما موافقم که تکنیک معماری و زبان فرم به دانشجو آموخته نمی شود و بدون تجهیز او به سلاح فرم از او خواسته می شود قدم در یک سری وادی های ناشناخته انتزاعی بگذارد.
من از شما سپاسگزارم به خاطر باز کردن این بحث. اگر تقسیم بندی کانسپت را بپذیریم به طور خلاصه میتوان گفت که اصطلاح یا واژه کانسپت صرفا برای بیان مفاهیم کلی طراحی استفاده میشود و هر شیوه طراحی بالاخره در یکی از تقسیم بندی ها می گنجد. در مورد مجله با شما موافقم ولی معمار خوب لزوما نویسنده خوبی نیست و بیان آن بخش واقعا مشکل است. من معتقدم مفاهیم انتزاعی هم میتواند کانسپت طرح قرار گیرد منتها ورود به آن وادی بسیار مشکل تر از انواع برنامه ای کانسپت است و نیاز به توانایی علمی و … دارد. این بحث خیلی جای باز شدن دارد … ممنون از شما به خاطر طرح مسایل دغدغه ای معماری.