فرم یا عملکرد دو کفه ترازوی طرح معماری که گاهی این یا آن سنگینی میکند و همیشه بهانه ای برای توضیح و شاید هم توجیه داریم که یکی را مهمتر بدونیم . سیمایی درخور و گویای وظیفه … و این سوال که “چرا ساختمانها باید شخصیت خاص خود را داشته باشند ؟” و آیا نمیشه یک ساختمان مثل رئیس جمهور یک کشور بی شخصیت باشد هنوز برای من بی پاسخ مانده است … متن رو بخونید.
معماری مسائل گوناگون دارد و پاره ای از آنها حتی در عرصه معماری محض قرار نمیگیرند ، این مسایل ممکن است ناشی از ملاحظات معماری باشد ، یا در عرصه جامعه شناسی ، اقتصاد ، مردم شناسی یا بوم شناسی قرار داشته باشد ، یا وابسته به هنر باشد. یکی از نکاتی که به اعتقاد ما در عرصه معماری محض قرار دارد و به دلایل متعدد به اندازه کافی در معماری مدرن بدان توجه نشده یا به فراموشی سپرده شده این است که هر ساختمان باید سیمایی درخور و گویای وظیفه ای داشته باشد که ساختمان بدان منظور ساخته شده است. مراد به هیچ روی تبعیت فرم از عملکرد نیست که با تجارب متعدد ، و در موارد فراوان ، عدم صحت آن شناخته شده ؛ ضمنا نمیخواهیم به اندازه ای در موضوع مبالغه کنیم که چون ونتوری بگوییم فی المثل فروشگاه مرغ و جوجه را باید مانند اردک ساخت! اما بی هیچ تردید ساختمانها مانند آدمها شخصیت خاص خود را دارند و باید داشته باشند.
به عنوان مثال، مسجد و کلیسا هریک باید سیمای مشخص خود را داشته باشند. مدرسه معماری نباید چون ایستگاه راه آهن و یا کارخانه سیمان به نظر آید. این گویایی ، به معماری معنایی میدهد که آنرا از ساختمان – چهار دیوار و یک بام – متمایز میکند.
یکی از مواردی که ترکیب تندیس گون برای معماری معنی و اهمیت مخصوص پیدا می کند در ساختمانهایی نظیر موزه ، تئاتر و نمایشگاه است ؛ زیرا روحیه و شخصیت چنین ساختمانهایی چنین هویت هنری را ایجاب میکند.
از زمان و معماری – مزینی ، منوچهر – ص ۱۶۷
……………همیشه این سوال برایش مطرح بود که چه تفاوتی بین “پیروی فرم از عملکرد” و” سازگازی فرم با عملکرد ” وجود دارد و چرا اولی را بعضی نکوهش میکنند و دیگری را از نان شب برای معماری واجب تر میدانند ….. تا آنکه ….. با خواندن برخی منابع رسالت معماری را در کنار پاسخگویی به عملکرد برقراری دیالوگ با مخاطب یافت…. آن زمان که معماری را به مثابه یک زبان با دستور زبان و واژگان خاص خود شناخت …( پروژه دانشجویی ” نقش عناصر در ساختار زبان معماری ” فرزانه فروزبخش و ژیلا نوروزی – مقالات مجله معماری و فرهنگ – و ترجمه دست و پا شکسته ای از کتاب ” زبان الگو ” کریستوفر آلکساندر ) ….خوب قبول پس بحث اصلی سازگاری فرم با عملکرد است که خوب است و پیروی فرم از عملکرد در واقع نوعی راه حل خاص و بعضا و بعدا افراطی برای تحقق آن بوده و مثل هر چیز افراطی دیگر طبیعتا نا مطلوب است …حالا هدف از این دیالوگ و گفتگو چیست ؟ معماری قرار است چه چیز را به ما یا مخاطب خود بگوید ؟؟؟……. این سوال تا مدتها در ذهنش خانه کرده بود تا آنکه در جزوه ( که بعدا به صورت کاملتر به صورت کتاب در آمد ) ” سازگاری فرم با عملکرد ” ترجمه دکتر بحرینی و کتاب “سیمای شهر ” لینج و ” فضا زمان معماری ” گیدیون و ” از زمان و معماری ” دکتر مزینی ( استادی که افکار و نگرش تحلیلی – تاریخی معماریش را بسیار دوست میداشت ) دریافت که معماری و در مقیاس کلانتر آن معماری و فضای شهری چیز خیلی عجیب غریبی نمیخواهد بگوید ..دیالوگ معماری با مخاطب با هدف ” خوانایی ” است خوانایی به آن دلیل که عدم وجود آن حس سردرگمی و گیجی و استرس و نا امنی را در مقیاس زمان و مکان در مخاطب ایجاد میکند ( امنیت مهمترین نیاز بشر بعد از هوا و قبل از غذا است …) …اما در کتاب “سیمای شهر” لینچ بر عکس کتاب ” سازگاری فرم با عملکرد ” بحرینی صحبتی از سازگاری فرم با عملکرد نیست و بیشتر موضوع سازگاری فرم ها با یکدیگر در مقیاسهای مختلف است پس نتیجه گرفت که خوانایی به دو طریق به دست می آید …- سازگاری فرم با عملکرد و سازگاری فرم با فرم و به نظر میرسد اینجاا بود که مشخص شد چرا تبعیت فرم از عملکرد میتواند نامطلوب باشد و آن تنها زمانیست که از سازگاری فرم با فرم در مقیاسهای مختلف خرد تا کلان غفلت میشود ………..