خیلی از ما … معمارها ، زمان زیادی را صرف فعالیت حرفه ای خود میکنیم بدون اینکه آنرا واقعا معماری بدانیم …کاری که خیلی وقتها ما در شرکتها میکنیم را نمیشود یک کار معماری نامید . کاری که با انجام آن احساس معمار بودن نمیکنیم.
سوال اینجاست که چه زمانی متعلق به معمار بودن ماست … برای معمار بودن و معمار ماندن باید چه کاری انجام شود … و کی وقت میکنیم زمانی را به معمار بودن خود اختصاص بدیم.
شرکت در مسابقات معماری ، مطالعه پیوسته یک مجله معماری ، مطالعه و پیگیری مقالات معماری در موضوع مورد علاقه … تحلیل یک کار معماری با یک استاد و یا یک دوست صاحب نظر و در نهایت بحث و تبادل نظر با دوستان ( اگر با ایده ها و تفکرات متفاوت باشد گاهی بهتر … ) بازدید از موزه ها و یا ساختمانهایی که لزوما تاریخی هم نیستند … بودن در محضر یک استاد متفکر که با کار معماری هم آشنا! باشد … مطالعه و تورق کتابهای معماری و آشنا شدن با تفکرات یک معمار برتر مثل رم کولهاس ، پیتر زمتور ، رنزو پیانو … مهدی مطلق و … و خلاصه رسوندن خوراک فکری و جلوگیری از مردن ذهن معمارانه در تب و تاب کارهای آبکی و همیشه عجله ای شرکتهای مشاور … اینها در زمانی که برای معمار بودن و معمار ماندن خود ، اختصاص اگر بدیم …
مطلب مرتبط در وبلاگ معماری را بیاموزیم
شاید بهتر باشد سوال را از اینجا آغاز کنیم آیا فرایند تولید معماری یک فرایند ذهنیست یا مادی و یا فرایندی ذهنی – مادیست . اگر به فرایند ذهنی مادی باور داشته باشیم باید قبول کنیم که تولید معماری از دو مرحله فرایند ذهنی و مادی میگذرد به این مفهوم که ذهن با آنهمه قابلیتها و توانمندیهای شگفت انگیزش ترکیب و تغییر مواد و و اقعیت بیرونی را مدیریت میکند و سازماندهی میکند تا تولید معماری تحقق یابد .با این حساب پس اتفاق اصلی در ذهن میافتاد به عبارت دیگر میتوان گفت یک تولید ذهنی معماری داریم و یک تولید مادی معماری وتا زمانی که امکان تحقق عملی و مادی معماری فراهم نمیشود با بینش درست و رشد تفکر معماری به تولید ذهنی آن همواره ادامه داد …( آیا تا به حال شده از کنار ساختمانی رد شوید و بگویید اگر این حجم چنان بود خیلی بهتر بود اگر این فضا فلان شکل بود عالی میشد اگر این رنگ چنان میشد چقدر خوب بود “یقینا باید چنین اتفاقاتی پی در پی و دائمابرایتان افتاده باشد وگر نه معماری رو بیخیال ” تئوریزه کردن دائمی این بازخورها منجر به تولیدات ذهنی خلاقانه میشود که با کروکی و ثبت آن تا حدودی مادیت میابد و این باعث میشود به دلیل نبود امکانات و فرصتها کار عملی ذهن را به شکل خلاقانه ای مولد نگاه داریم یا مولد خلاقیت بار آوریم ) از اینکه تکرار بدیهیات شد میبخشید
http://ninashahrokhi.persianblog.ir/post/689/
مشکلات زیادی در این راه وجود دارد که بررسی آن می تواند یک کتاب چند جلدی باشد.
اما نظر شخصی من این هست که (چکیده آن کتاب چند جلدی) :
تا زمانی که سرمایه گذاران بخش ساختمان صرفا حداکثر سود مالی خود را در حداکثر سطح بنا می دانند نه چیز دیگر ، کاری که ما معماران انجام می دهیم فقط ترسیم یک جعبه هست.
اگر روزی فرا رسد که رقابت در حرفه ساختمان،مثل رقابت در زمینه یک اثر هنری (از دیدگاه معمارانه) باشد ، آنگاه معماری معنی پیدا می کند.
یکی دیگر از مشکلات حرفه ما عدم حمایت از جامعه مهندسان ساختمان هست.یک پزشک را در نظر بگیرید ، اگر این پزشک در حرفه خود به هر دلیلی اشتباه کند ، نظام پزشکی تا توان دارد از وی حمایت می کند چونکه حمایت از آن پزشک حمایت از جامعه پزشکان هست. اما در جامعه مهندسان تمام کاسه کوزه ها سر مهندس خراب می شود آنهم در شرایطی که قیمت خدمات مهندسی از موکت هم ارزانتر هست . حالا با این شرایط چند درصد معماران انگیزه فعالیت معمارانه دارند.
ادامه دارد …..
همه چیز از شکل گرفتن یک نه در دهان جامعه معماری شروع می شود. نه ای که پشتوانه اقتصادی دارد. پس فعلن ادامه میدهیم تا روزی که مملکت از کمیت به کیفیت میل کند