متن زیر را به یاد معمار ١ و اونوقتی که مجله تازه به دنیا آمده بود و عرصه خاطره نویسی خانم بسکی و انشاهای بی محتوای کامران افشار نادری نشده بود. روی نت قرار دادم همچنین به یاد معمار بزرگ و استاد عزیز : فرانک
نکران تعلیم طراحی نبا شید. اصول را تعلیم بدهید ۱۹۳۶
می پرسید توصیه من به جوانی که می خواهد وارد رشته معما ری شود چیست؟ با شد، در کتا ب جدیدم یک سخنرانی هست که در سا ل ۱۹۳۱ در شیکاگو ایراد کرده ام. آن روز دربا ره روشها و ابزارها به او گفتم:
هر معما ری ای را که در دنیا هست فراموش کن و آنها را صرفا کا رها ی خوبی تلقی کن به سیا ق خودشا ن و در زما ن خودشا ن. معما ری را برای امرار معا ش انتخا ب نکن مگر دوست د اشته با شی که در کا رت آن را اصل قرار دهی. از مدرسه معما ری برحذر با ش مکر در حد جزئی ازکل مهندسی: برو به کا رگا ه ، ما شینها و طرز اجرای سا ختما نها ی مدون را به چشم ببین.
به اوگفتم با ید فورا این عا دت را در خودت بپرورانی که وقتی حا صل را می بینی فکرکنی که چطور این شده است: هرخصوصیت و جلوه ای به پرسش واداردت، یاد بگیری که بین چیز غیرعا دی و زیبا فرق بکذاری و خوی تحلیل گری بید ا کنی.
به او گفتم فکرت را بر چیزها ی سا ده متمرکز کن که استا د پیر ما همیشه به آن سفا رش می کرد ، این کا ر یعنی کل را به سطح اجزائش فرود آوردن. از طرز فکر امریکا یی با زگشت سربع سرمایه چنا ن حذر کن که انکا ر از سم مهلک: هیچ کا ری را نیمه کا ره و نا رس انجا م نده و برای به با ر نشستن تجربه، اگر ده سا ل هم لازم است، صبر کن.
طبیب می تواند اشتبا ها ت خودش را دفن کند، ولی معمار چا ره ای ند ارد جز اینگه به صا حبکا رش توصیه کند که با کا شتن بوته ها ی مو روی اشتبا هش را بپوشا ند . پس برای سا ختن اولین بناهایت هرچه می توانی از سکونتگا هت دور شو. همین طور به او گفتم یک مطبخ را با هما ن شوقی بسا ز که برای سا ختن یک کلیسا ی جا مع احسا س می کنی . چیزی که مطرح است کیفیت است. و از شرکت در مسابقا ت دوری کن ، مگر به قصد تفنن، و هرگز نقشه فروش نشو. معما ری شغلی است که خودش با ید صا حبش را پیدا کند. و آن قدر در طلب صد اقت مبا لغه کن که هرگز به طور کا مل دستت به آن فرسد ( ۱۹۹۳ ) . سعی کن کتا ب طبیعت را مطا لعه کنی. آنچه باید درباره معما ری ارگا نیک بد انیم درکتا بها ی معمولی بید ا نمی شود . برای درس گرفتن از طبیعت باید با آن هم سخن شد. با ید از درخت، گل، صدف . یعنی دیدنیهایی که صادقانه بیانگر صورت نا شی از کارکرد هستند درس بگیریم . ولی اگر به همین بسنده کنیم، کا ر ما تقلید محض خواهأ شد و بس. اما اگر عمق بیشتری را بکا ویم تا به اصولی برسیم که این چیز ها براسا س آنها عمل می کنند به راز وابستکی صورت به کا رکود مورد انتظا ر که از درخت سا ختما ن و از سا ختما ن درخت می سا زد پی میبریم . پدر من که کشیش و واعظ بود . به من آموخت که یک سمفونی را همچون سا ختما ن عظیمی که از اصوات سا خته شده در نظر آورم. از آن زما ن هر وقت به باخ و بتهو ون و موتسا رت گوش ص کنم، معما ری را می بینم که در حا ل سا ختن است و از موسیقی درسها ی ارزشمندی گرفته ام ؛ برای من مرحله دیکری بوده است از ادراک طبیعت ( ۱۹۹۳ ) .
تنها پیشرفت قطعی تو، چه حا لا و چه هر وقت دیگر، کا رها ی اصولی است که در انتظا م کا مل به انجا م رسیده با شد ( ۱۹۳۱ ) .
عالیه
عالی بود. یادم هست اولین شماره معمار.