بعید است که روزی به جایی برسیم که تعریفی جامع و مانع از هنر و زیبایی بدست بیاوریم … این مساله وقتی ممکن است که بتوانیم عشق را تعریف کنیم و اینهم ممکن نیست.
« هنر یک زبان و یک وسیله انتقال افکار و عقاید عمیق است. رد کردن آنچه دوست نداریم. به دلیل اینکه آن را نمیفهمیم، به همان اندازه بیمعنی است که ادبیات آلمانی یا چینی را نادیده بگیریم چون نمیتوانیم به زبان آلمانی یا چینی بخوانیم. آیا معنی آنچه که گفته شد، این است که میباید از همه شکلهای هنر معاصر پشتیبانی کنیم یا آنها را دوست بداریم؟ التبه که نه. اما نباید آنهایی را که کارشان را دوست نداریم، به باد انتقاد و شماتت بگیریم، یا بیدرنگ نتیجه گیری کنیم که هر آنچه آزارمان میدهد، به قصد اهانت ابراز شده است. »
(گرایشهای معاصر در هنرهای بصری– هوارد جی اسماگولا – نشر فرهنگ و اندیشه – ترجمه فرهاد غرایی – ۱۳۸۱ )
سلام. وبلاگت خیلی زودحرفه ای شده. مطمئن باش خیلی زود خواننده هات سر به فلک می زنن. حالا ببین. البته شرطش پیوسته بودن کارته. موفق باشی.